mhi - چرا  سازمانها اصول اخلاقی کسب و کارها را  رعایت نمی کنند ؟| دیدگاه پرفسور سو نیوول

چرا سازمانها اصول اخلاقی کسب و کارها را رعایت نمی کنند ؟| دیدگاه پرفسور سو نیوول

مسلماً، اخلاقی رفتار کردن کلید استمرار و ادامة طولانی مدت هر کسب و کاری است. تمرکز بر پیامد سه وجهی – تاثیر اجتماعی، محیطی و اقتصادی – مبنایی برای ایجاد ارتباطاتی قوی است که می تواند به حفظ و استمرار یک کسب و کار در آینده کمک شایانی نماید.  با توجه به تأثیر اجتماعی رو به رشد کسب و کار، طی 30 سال گذشته، اصول اخلاقی کسب و کار به عنوان یک موضوع مهم مطرح شده است. اصول اخلاقی کسب و کار به تبیین آن دسته از اصول اخلاقی می پردازد که به موجب آنها می توانیم سازمان ها را در قبال تاثیرشان بر مردم و محیط ارزیابی کنیم.

اخلاق کسب و کار

 

سو نیوول 
 

خلاصه


•    اخلاق کسب و کار، متمرکز بر شناخت اصول اخلاقی است که به موجب آنها می¬توانیم به ارزیابی¬ سازمان های خود بپردازیم.
•    شرکت ها غالباً به صورتی غیر اخلاقی عمل می¬کنند که این امر تأثیری مضر بر مردم و محیط دارد. 
•    رفتار غیر اخلاقی عموماً ناشی از وجود افراد بد نیست بلکه نتیجة تعاملات پیچیده میان افراد، گروه-ها و سازمان¬ها است.
•    رفتار اخلاقی را می توان به عنوان رفتاری تعریف کرد که شادی را به حداکثر و آسیب را به حداقل  می  رساند یا رفتاری که اصول مربوط به وظیفه، انگیزة اصلی آن هستند. 
•    در حالی که ممکن است رفتار غیر اخلاقی دارای مزایایی در کوتاه مدت باشد، اما مسلماً در بلند مدت به سهامداران آسیب خواهد زد. 
•    دوام و ثبات بلند مدت برگرفته از تمرکز بر یک پیامد سه وجهی است یعنی تاثیرات اجتماعی، اقتصادی و محیط کسب و کار.

مقدمه اصول اخلاقی کسب وکار


اگر هر روز هفته نگاهی به روزنامه¬ها بیندازید، حتماً شاهد خبری رسوایی یک شرکت خواهید بود که قوانین، استانداردها و رفتارهای مورد قبول جامعه را نقض کرده است. مواد سمی به رودخانه¬ها سرازیر شده¬اند، به منظور تضمین امنیت یک معامله رشوه پرداخت شده است، برای مونتاژ محصولات از نیروی کار کودک استفاده شده است، روش¬های تبعیض¬آمیز مانع از استخدام یا ارتقای اعضای یک گروه خاص شده و غیره. به عبارت دیگر، شرکت¬ها مستمراً غیراخلاقی رفتار می-کنند یعنی به طریقی عمل می¬کنند که از نظر اخلاقی برای جامعه قابل قبول نیستند. به علاوه، این تاثیر در حال فزونی گرفتن است زیرا شرکت¬ها بزرگ¬تر  (جهانی¬تر) شده¬اند و در حالی که زمانی همة توجهات به خطوط راه¬آهن، تأمین آب و مراقبت¬های بهداشتی بود، امروزه همه فقط به سودآوری می¬اندیشند. به طور فزاینده¬ای، این بخش خصوصی است که کیفیت هوایی که ما تنفس می¬کنیم، آبی که می¬نوشیم، استانداردی که بر اساس آن زندگی می¬کنیم، جایی که در زندگی     می-کنیم و حتی نحوة تردد ما را تعیین می¬کند. 

مشکلات رایج اخلاقی در شرکت ها


با توجه به تأثیر اجتماعی رو به رشد کسب و کار، طی 20 سال گذشته، اصول اخلاقی کسب و کار به عنوان یک موضوع مهم مطرح شده است. اصول اخلاقی کسب و کار به تبیین آن دسته از اصول اخلاقی می¬پردازد که به موجب آنها می¬توانیم سازمان¬ها را در قبال تاثیرشان بر مردم و محیط ارزیابی کنیم. تروینو و نلسون   چهار نوع مشکل رایج اخلاقی را در سازمان¬های فعال در عرصة کسب و کار مشخص کرده¬اند (مدیریت اصول اخلاقی کسب و کار، چاپ دوم، جان ویلی ، 1999).
نخستین مشکلات اخلاقی دربرگیرندة تامین نیروی انسانی مطرح هستند که با برخوردی عادلانه و منصفانه با کارکنان فعلی و کارکنان آتی مرتبط است. در اینجا، رفتار غیراخلاقی دربرگیرندة برخوردی ناعادلانه با افراد است که این امر ناشی از جنسیت، رنگ پوست، مذهب، پیشینة نژادی و غیره است.

 
دومین دستة مشکلات اخلاقی ناشی از تضاد در منافع هستند. در اینجا، با افراد یا سازمان¬های خاصی به شکلی ویژه برخورد می¬شود که این امر به دلیل ارتباطات فردی با یک شخص یا گروه است که تصمیمات اصلی را اتخاذ می¬کنند. مثلاً ممکن است شرکتی بدان دلیل اقدام به انعقاد یک قرارداد هنگفت نماید که رشوه¬ای به تیم مدیریت آن پرداخته شده نه به دلیل کیفیت طرح پیشنهادی آن قرارداد. 


سومین بخش از مشکلات اخلاقی دربرگیرندة اعتماد مشتریان است که در این حوزه شرکت¬ها به طرقی عمل می-کنند که نشانگر عدم احترام آنها به مشتریان یا عدم توجه آنها به امنیت عمومی است. نمونه¬هایی از این مشکل عبارتند از تبلیغاتی دربارة کالاهای یا خدماتی خاص که دروغ می¬گویند (یا حداقل واقعیت را پنهان می-کنند) و یا فروش محصولات توسط شرکتی که می¬داند محصولاتش ایمن نیستند. 


نهایتاً، مشکلاتی اخلاقی در خصوص استفاده از منابع شرکت توسط کارمندانی مطرح است که در محیط کار خود اقدام به ایجاد ارتباطات تلفنی خصوصی می¬کنند، هزینه¬هایی غیر واقعی را در مورد کارشان اعلام     می¬کنند، امکانات اداری را به خانه می¬برند و غیره. 

ممیزی رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی


بر خلاف تصور عموم، تصمیماتی که برای دیگران یا کل سازمان مضر هستند، عموماً در نتیجة کار افرادی غیراخلاقی که به دنبال دستیابی به منافع شخصی هستند، اتخاذ نمی¬شوند. در حالی که نفوذ فردی همچون سطح بلوغ اخلاقی فرد یا نحوة اعمال کنترل¬ها، می-توانند عوامل مهمی باشند، باید دقیقاً به بررسی پروسة تصمیم¬گیری بپردازیم تا بفهمیم که چرا یک تصمیم غیراخلاقی اتخاذ شده است. مثلاً پویایی¬های گروهی یکی از عوامل تاثیرگذار بر پروسة تصمیم¬گیری هستند. 


یکی از اثرات مهم گروهی، تفکرگروهی  است که ایروینگ جینز  در تحقیقش پیرامون گروه¬های تعیین¬کنندة سیاست¬ خارجی ایالات متحده بدان اشاره کرد (تفکرگروهی: تحقیقات روان¬شناختی در مورد تصمیمات و شکست¬های سیاسی). این تحقیق اثبات می¬کند که برای رسیدن به توافق در این گروه¬ها، فشار بسیار زیادی وجود دارد. اعضای این گروه¬ها قضاوت¬های خود را مسکوت می¬گذارند و در نتیجه تصمیماتی بد یا غیراخلاقی اتخاذ می¬کنند. جینز تفکرگروهی را چنین می¬داند: «عاملی روان¬شناختی برای رسیدن به اتفاق نظر به هر قیمتی که مانع از ارزیابی دیگر جایگزین¬ها در پروسة تصمیم¬گیری می-شود.»


میزان اخلاقی بودن تصمیمات به تاثیرگذاری فرهنگ سازمانی بستگی دارد. اسمیت و جانسون  سه رویکرد متفاوت را بیان کرده¬اند که سازمان¬ها برای انجام مسئولیت¬هایشان به آنها متوسل می¬شوند:


1.    تعهد اجتماعی. شرکت تنها آنچه را انجام می¬دهد که به لحاظ قانونی مورد نیاز است؛
2.    پاسخگو بودن اجتماعی. شرکت به فشارهایی که از جانب گروه¬های مختلف وارد می¬شوند، پاسخ می¬دهد؛
3.    مسئولیت¬پذیری اجتماعی. شرکت دارای دستورالعملی در قبال تلاش فعالانه برای توسعة جامعه است. 

در شرکتی که رویکرد برتر آن در قبال اخلاق کسب و کار، تعهد اجتماعی است، احتمالاً مشکل است تصمیمی را توجیه نماییم که بر مبنای معیارهای اخلاقی است؛ ممکن است یک رفتار غیرمسئولانة اخلاقی تا زمان که باعث نقض قانون نشود، محکوم نگردد. 

معضلات اخلاقی


در برخی مواقع، واضح است که یک شرکت به صورت غیراخلاقی رفتار کرده است مانند زمانی که دارویی به صورت غیرقانونی فروخته شده یا اینکه اختلاسی روی داده است. از جمله موارد رایج می¬توان به شرایط و موقعیت¬هایی اشاره که یک معضل اخلاقی را در پی دارند همانند تضاد میان درست و غلط یا میان ارزش¬ها و تعهدات که در این صورت انتخاب کردن الزامی است. مثلاً ممکن است شرکتی بخواهد کارخانة جدیدی را در یک منطقه¬ای بسازد که قبلاً عقب¬مانده بوده و نرخ بیکاری در میان جمعیت آن بالا است. در اینجا ما با تضاد میان مزایای ثروت و اشتغال¬زایی و هزینة آسیب رساندن به محیط زیست زیبای آن منطقه مواجه هستیم. فلاسفه تلاش کرده¬اند تا نظریه¬هایی را در مورد قوانینی جهانی و عالم¬گیر ارایه دهند که ما را قادر می¬سازند میان درست و غلط و خوب و بد تمایز قایل شویم. الزاماً، دو مکتب فکری در اینجا مطرح هستند. نتیجه¬گرایان استدلال می¬کنند که رفتار در صورتی اخلاقی است که یک خیر مشترک (رضایت یا شادی) را به حداکثر و آسیب و زبان را به حداقل برساند. افراد مخالف استدلال می¬کنند که رفتار در صورتی اخلاقی است که انگیزة انجام آن، یک وظیفه یا مجموعه¬ای از اصول اخلاقی دربارة هدایت انسان – بدون توجه به نتیجة آن اقدام – باشد.

نمونه ای کوچک


دیدگاه نتیجه گراها در قبال رفتاری اخلاقی


فلاسفه¬ای که به رویکرد نتیجه¬گرایی عقیده دارند (که گاهی اوقات به آن سودباوری هم گفته می¬شود)، معقتدند در صورتی می¬توان رفتار را اخلاقی دانست که شادی و رضایت انسان را به حداکثر و آسیب و زیان را به حداقل برساند. جرمی بنتهام  (1832-1748) و جان استیوارت میل  (1873-1803) دو تن از معروف¬ترین موافقان این نگرش هستند. از نظر آنها یک خیر مشترک - و نه صرفاً شادی و رضایت فردی - است که باعث انتخاب میان خوب و بد می¬شود. در واقع، اگر لازم باشد، ما باید شادی و رضایت فردی خود را قربانی کنیم تا شادی و رضایت جمعی را افزایش دهیم. برای فردی که با انتخاب در تصمیم¬گیری مواجه شده است، یک اقدام اخلاقی به معنای سنجش تاثیر تصمیمش بر دیگران و انتخاب گزینه¬ای است که حداکثر رضایت و حداقل آسیب را به دنبال دارد. انتقادهای رایج از این نگرش آن هستند که سنجش کافی رضایت و شادی غیرممکن است و اگر تصمیمی به نفع اکثریت نباشد، این نگرش آن را محکوم می¬کند. 

دیدگاه افراد غیر نتیجه گرا در قبال رفتاری اخلاقی


فلاسفه¬ای که به رویکرد غیر نتیجه¬گرایی اعتقاد دارند (که به آن نظریة دئنودوتالیستی  هم گفته می¬شود)، چنین استدلال می¬نمایند که رفتار را در صورتی می¬توان اخلاقی دانست که بر مبنای حس انجام وظیفه بوده و مطابق با اصولی تعریف شده اجرا شود. مثلاً امانوئل کانت  (1804-1724) به اصل احترام به افراد اشاره    می¬کند که به موجب آن نباید با افراد به عنوان ابزار نیل به یک هدف رفتار کرد بلکه همیشه باید خود آنها را هدف دانست. ایدة مطرح شده در اینجا آن است که ما می¬توانیم دست به قضاوت¬های اخلاقی بزنیم زیرا آنها می¬توانند مبتنی بر توانایی منحصر به فرد برای استدلال کردن باشد. یکی از انتقادهای رایج از این نگرش آن است که دستیابی به توافق در مورد اصول اخلاقی پایه یا سنجش آنها برای دست زدن به انتخاب در زمانی که خود اصول اخلاقی در مواقعی زیر سؤال می-روند، عملاً غیر ممکن است. 

عملی ساختن اصول اخلاقی کسب وکار


در حالی که این دو رویکرد برای ارزیابی رفتار، مسلماً با هم تفاوت دارند اما می¬توان برای دستیابی به یک فهرست راهنما آنها را با هم تلفیق کرد که به یک فرد یا یک گروه کمک می¬کند تا تصمیماتی اخلاقی اتخاذ کنند.


•    حقایق را گردآوری کنید: مشکل و راه¬حل¬های احتمالی آن چیست؟
•    موضوعات اخلاقی را تعریف کنید. (این مرحله¬ای است که غالباً نادیده گرفته می¬شود لذا مشکلات اخلاقی ناشی از تصمیمی خاص اصلاً مد نظر قرار نمی¬گیرند.)
•    سهامداران مختلف که درگیر موضوع هستند را مشخص کنید.
•    در مورد پیامدهای هر راه¬حل فکر کنید: چه شادی یا آسیبی ممکن است رخ دهد؟
•    تعهدات و حقوق افراد تحت تاثیر را مشخص کنید: در اینجا، وظیفة من چیست؟
•    احساسات خود را در نظر بگیرید.
آخرین گام بسیار مهم است. افراد درگیر باید از خودشان بپرسند که اگر دوستان یا خانوادة آنان بدانند که آنها چه به صورت جمعی و چه به صورت گروهی درگیر یک تصمیم سازمانی شده اند، چه احساسی خواهند داشت.

 

چرا رفتار اخلاقی برای کسب و کار مهم است


ممکن است اخلاقی عمل کردن، مشکلاتی را در کوتاه مدت برای یک شرکت به دنبال داشته باشد. اما مسلم است که در بلند مدت، اخلاقی رفتار کردن کلید توسعة پایدار خواهد بود. وقتی شما با یک معضل اخلاقی مواجه هستید که به نظر می¬رسد در آن گزینه¬ای غیر اخلاقی انتخاب شده است، باید این سوالات را از خودتان بپرسید:

1. وقتی این اقدام آشکار شود (یا اگر نشود)، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟


به طور فزاینده¬ای، رفتار شرکت¬ها تحت فشار و نظر طرفین مختلف – مشتریان، قانونگذاران، گروه¬های حامی محیط زیست و افکار عمومی – است. معمولاً مردم وقتی ببینند که بی¬عدالتی رخ داده ساکت نمی¬نشینند و این در حالی است که اینترنت و دیگر ابزار ارتباطی نیز این امکان را به آنها داده که بلافاصله نظرات خود را علنی سازند و به مجموعه¬ای از مخاطبان جهانی دست یابند. شرکت¬هایی که غیراخلاقی عمل می¬کنند،   نمی-توانند از این وضعیت جان سالم به در ببرند و آشکار شدن این موضوع، تأثیری ویرانگر بر آنها خواهد داشت. این امر به پرسش دوم می¬انجامد. 

2. آیا این تصمیم، واقعاً در بلند مدت به نفع شرکت است؟


بسیاری از شرکت¬های ارایه¬دهندة خدمات مالی در انگلستان، توانستند با ارایة مستمری¬های فردی به کسانی که بهتر می¬دیدند از طرح مستمری¬بگیری شرکت خود خارج شوند، به سودهای کوتاه مدتی در دهة 1990 دست یافتند. البته، این شرکت¬ها در بلند مدت با مشکلات زیادی در بازپرداخت این پول مواجه و در نتیجه متحمل جریمه¬های سنگینی شدند. مهم¬ترین نکته آن است که این روش، اعتماد عمومی را از میان برد.

3. آیا سازمان هایی که غیر اخلاقی عمل می کنند، کارکنان لازم را جذب می کنند؟


شرکت¬هایی که به جامعه یا محیط زیست آسیب می¬زنند، به کارمندانشان از جمله کسانی که برای آنها تصمیم-گیری می¬کنند هم آسیب می¬زنند. مثلاً، شرکت¬هایی که باعث آلودگی هوا می¬شوند، فضای تنفسی خانواده¬های کارکنانشان را نیز آلوده می¬کنند. مسلماً هر شرکتی، متکی به منابع انسانی خویش است. اگر شرکتی نتواند به این دلیل افراد با توانمندی بالا را جذب نماید که دارای تصویر عمومی ضعیفی در اثر رفتارهای غیراخلاقی گذشتة خویش است، مسلماً از هم خواهد پاشید. 

مسلماً، اخلاقی رفتار کردن کلید استمرار و ادامة طولانی مدت هر کسب و کاری است. تمرکز بر پیامد سه وجهی ذکر شده – تاثیر اجتماعی، محیطی و اقتصادی – مبنایی برای ایجاد ارتباطاتی قوی است که می تواند به حفظ و استمرار یک کسب و کار در آینده کمک شایانی نماید. 

برای اطلاعات بیشتر
کتب و مجلات:


«روابط و رفتارهای غیر اخلاقی: دورنمای یک شبکة اجتماعی»، دانیل براس، کنت باترفلد و بروس اسکاگز ، نشریة آکادمی ارزیابی مدیریت، 1998
«پیامد سه¬وجهی کسب و کار در قرن 21»، جان الکینگتون ، 1998

پندها :

«شیوة اخلاقی یک شرکت همانند یک چرخ بزرگ است. این چرخ بسیار بزرگ به نظر می¬رسد اما تا شما به آن نیرو وارد نکنید، هیچ حرکتی نمی¬کند و سر جای خود ایستاده است.»    ویلیام آدامز 


«در سال¬های اخیر، نگرانی عمومی در خصوص محیط زیست، حقوق بشر و موضوعات اخلاقی، مستقیماً بر طیف گسترده-ای از شرکت¬ها تاثیر گذارده است.»  مارک مودی استیوارت 

نظرات
دیدگاه ارسال کنید